۲۹ بهمن برف بارید .چه برفی !! خیلی قشنگ بود.وقتی اعلام شد که شنبه مدارس تعطیلن. با عموها رفتیم برف بازی .تا ساعت ۳ نیمه شب ما بیرون از خونه برف بازی می کردیم .به درختهایی که از سنگینی برف خم شده بودند کمک کردیم من یک درخت کاج را نجات دادم . دستهایم بوی کاج گرفت .بوی خوبی بود . کنار یک درخت شکسته ایستادیم و فاتحه خواندیم . وبازی کردیم خیلی زیاد . از مامان سرمایی من بعید بود این طور توی برف ها می دوید و بازی می کرد.
روز تعطیل هم با دایی حمید و شهرزاد کلی برف بازی کردیم و آدم برفی درست کردیم .دایی حمید آتیش روشن کرد و خیلی خوش گذشت.
سلام.سیب عزیز!
منم سبز آسمانی هستم.
بعله. اولش سعی داشتن من رو آدم برفی کنن. دیگه مقاومت کردم
خوش به حال درختای کاج که نجاتشون دادی
اما این روز ها به فکر آدم برفی ها هم باشید
کاری نکنید آدمبرفیها گریه کنن؛ آب میشن..
یک آدم برفی دیدم که دم یک رودخونه نشسته بود و فاتحه می خوند...
به فکر پرنده ها هم باشید. تو این برف ها غذا پیدا نمی کنن. ولی زباد هم بهشون غذا ندین که چاق بشن!
یک چند روزی یک کبوتر بود میومد پشت پنجره ی اتاقم بهش غذا می دادم. اما الان نمی دونم تو شیکم کدوم گربه ست!
مدتها بود که چنین برفی در شهرمان نباریده بود.برای همین من ذوق زده شدم وگرنه خودت می دونی من کجا ؟،سرما کجا؟
خوش به حالت پس حسابی کیف کردی..:)
جای شما خالی بخصوص جای سارینا
اولین فصل زمین فصل زمستان بوده است دل گناهش همه این است که انسان بودهاست
سلام هلیا خانم امیدوارم خوب وسلامت باشی اخر به دعای شما عزیزان وفرشته های کوچک خدا رحمتش را بر ما فرود اوردپس برف بازی حسابی لذت بخش بود بخصوص با عمو ودایی ومامانی وبابایی .اینجایی که من هستم الان چند تا از این زاغ مشگی کوچک یا مینا های زیبا دارن دنبال غذا میگردن چون برف غذاهای اونا را پنهان کرده . من کلی برف بازی کردم با دخترم وپسرم وعکسهای زیبایی گرفتیم راستی واسه همه توی عید قشنگ دعاهای خوبی بکنی وهمچنین واسه من خیلی سپاسگزارم
ممنونم آقای علیرضا
هلیا خوشحالم که حسابی بازی کردی...اینجا برف زباده ولی کسی نیست با من بیاد برف بازی!!
تو خیلی مهربونی. خوش به حال کاج
بازم برف می خوام
:(
من زمستون رو خیلی دوست دارم
برف رو بیشتر. چه برفی اومده اونجا. خوش به حالتون عزیزم
من بچه هایی را که برای درختها فاتحه می خوانند را دوست دارم دایی!